تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : khalilan
حوزه : آموزش و پرورش
شماره : 29774
تاریخ : ۳۰ بهمن, ۱۳۹۹ :: ۱۶:۰۶
سکوت؛ تداوم آزار است

کودک‌آزاری یکی از  آسیب‌های اجتماعی به شمار می‌رود که پیامدهای آن نه تنها در زندگی حال کودک تاثیر منفی دارد که این آثار مخرب تا مدت‌ها و شاید تا پایان عمر با فرد همراه باشد و چه بسا علت بسیاری از ناهنجاری‌هایی که در جامعه شاهد آن هستیم ریشه در کودکی افراد دارد؛ اخیرا کلیپی با موضوع کودک‌آزاری در نیشابور در فضای مجازی منتشر شد و ساعاتی پس از آن خبری مبنی بر دستگیری متهم انتشار یافت و سپس خبر رسید که "خانواده کودک به دلیل وجود رابطه خانوادگی با کودک‌آزار اعلام رضایت کرده‌اند اما باید این حکم از جنبه عمومی مورد بررسی قرار گرفته و حکم برای این پرونده صادر شود."

اما آیا خانواده‌ها از تبعات این سکوت و نا آگاهی با خبر هستند؟ با فاطمه شادفر کارشناس ارشد مشاوره در این رابطه گفت‌وگو کردیم. شادفر از سال ۸۴  در زمینه کودک و نوجوان در مجتمع مشاوره و خدمات روان شناختی آموزش و پرورش مشغول به کار است. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

 رفتارهای خشن بی‌شک تاثیرات منفی بر روان کودکان می‌گذارد اگر چه برخی ممکن است گمان کنند، این خشونت‌ها تاثیر آنچنانی ندارند و گذرا هستند و بر این پایه حتی ممکن است شخصیت کودکان را زیر سوال ببرند، اما سوال اینجاست این توهین‌ها، زیر سوال بردن شخصیت کودکان و رفتارهای خشن در آینده و حال آن‌ها چه پیامدهایی خواهد داشت؟

آثار ویرانگر آزار و اذیت روانی در زندگی کودکان، از طریق تجربه و پژوهش‌هایی که در این زمینه انجام شده کاملا واضح است، شواهد محکمی وجود دارد که توهین، تحقیر، تنبیه و تهدید کردن چه از طرف معلمان و والدین باشد و یا بقیه بزرگترها و زورگویی‌هایی که از طریق بزرگسالان انجام می‌شود و یا زورگویی‌هایی که از طریق بقیه کودکان در ارتباط با یک کودک دیگر انجام می‌شود باعث یک سری مشکلات جدی عاطفی می‌شوند و اختلالات رفتاری را به دنبال می‌آورد و مهمتر این که باعث می‌شود کودک نسبت به خودش یک خودپنداری منفی پیدا کند. در زمانی که بزرگترها رفتارهایی با کودک انجام می‌دهند و این رفتارها، رفتارهای منفی هستند که باعث می‌شود کودک فکر کند که واقعا موجودی بی‌ارزش و دوست‌ نداشتنی است که سزاوار تنبیه و مجازات است، این احساس منفی که کودک نسبت به خودش پیدا می‌کند، می‌تواند بر انگیزه، کار و روابطش با دیگران و موفقیت‌های آینده‌اش تاثیر گذار باشد در ارتباط با زمان حال این کودکان هم، قطعا کودکانی که در مقطع ابتدایی و دبستان به سر می‌برند بیشتر درگیر این مشکلات هستند (سن‌های ۷، ۸، ۹ و حتی ۱۰و ۱۱ ساله‌ها) باعث می‌شود که نسبت به بقیه بچه‌ها انتظارات درسی آن‌ها پایین‌تر باشد. حالا کودکی که تنبیه و تحقیر و توهین شده است انتظارات درسی او پایین‌تر است و مشکلات رفتاری او هم نسبت به بقیه بچه‌ها بیشتر است و این موضوع باعث می‌شود ناکامی‌هایی را در درس و تحصیلش داشته باشد.

خیلی وقت‌ها خانواده‌ها تعریف مشخصی از کودک‌آزاری ندارند، حتی برخی نمی‌دانند رفتارشان با کودک مصداق کودک آزاری است؛ چگونه این آگاهی باید توسط خانواده‌ها کسب شود؟ نقش نهادهای مختلف در این رابطه چیست؟

به نظر من کودکان فرشته‌های بی‌پناهی هستند که جلوه‌ای از تک تک افراد جامعه به شمار می‌روند؛ کودکان ادامه دهنده راه تک تک افراد جامعه هستند بنابراین اگر ما می‌خواهیم بدانیم بعد ما چه می‌شود میراث دار واقعی ما همین کودکان کنونی جامعه هستند که در آینده ادامه دهنده راه ما هستند؛ بنابراین از طرفی تک تک بزرگسالان جامعه مسئول هستند و باید بدانند که یک رسالتی بر عهده دارند در ارتباط با ادامه دهنده‌های راه زندگی؛ بنابراین تمام نهادها باید در این زمینه مشارکت داشته باشند و کمک کننده باشند و جدای از نهادها کار دیگری که می‌توان انجام داد این است که گروه‌های داوطلبانه تشکیل داد؛ برای مثال در شهر نیشابور افراد تحصیل کرده زیادی هستند می‌توان گروه‌های داوطلبانه‌ای با حضور آن‌ها تشکیل داد و به افراد آموزش داد.

در چه فضا و بستری این موضوعات امکان‌پذیر است و نقش بلامنازع آموزش و پرورش چیست؟

این افراد می‌توانند در فضاهای مختلف و مکان‌های مختلف مثل مساجد و مدارس به والدین یک سری آموزش‌ها را بدهند و همچنین در راستای این آگاهی بخشی می‌توان حتی به خود کودکان یک سری آموزش‌ها را داد یکی از این نهادها که خیلی می‌تواند کمک کننده باشد نهاد آموزش و پرورش است که ای کاش در محتوای کتاب‌های آموزش و پرورش متناسب با رشد شناختی بچه‌ها، حقوق کودکان، هم به آنها آموزش داده شود؛ مثلا در بند ششم قانون اساسی قانون اصل دوم حق کرامت و ارزش‌های والای انسان را داریم ای کاش همین را ما به زبان کودکانه به کودکان آموزش می‌دادیم که منظور از کرامت و ارزش والای انسان چیست و این‌چنین کودک حقوق خود را یاد بگیرد و بیاموزد و بداند که حقوق او  چیست تا دیگران به راحتی نتوانند باعث آزار و اذیت های جسمی روانی در کودکان شوند.

شاهدیم که خانواده‌ها در مقابل چنین رفتارهایی سکوت می‌کنند یا به راحتی از ماجرا گذر می‌کنند، سکوت خانواده‌ها چه پیامدهای منفی بر جامعه خواهد گذاشت؟

در شمار زیادی از کودک آزاری مجرم یکی از بستگان یا دوستان مذکر خانواده است حالا مجرم به هر وسیله‌ای مثل پرداخت رشوه، تهدید کردن، ایجاد احساس گناه و تقصیر و یا اِعمال فشار متوسل می‌شود تا عمل خود را مخفی نگه دارد خانواده‌ها برای حفظ آبروی خود و خویشاوند و یا دوست خودشان ممکن است که خشونت و تجاوز را به فراموشی سپارند و یا از راه‌های گوناگون چشم پوشی کنند که هرگز این اتفاق یا موارد گزارش و ثبت نشود و کودک و خانواده هرگز با این مورد روبه رو نشوند قطعا ساکت بودن در این موارد باعث می‌شود که هم تداوم آن بیشتر شود هم این که رفتارها شدیدتر شوند؛ یکی از مشکلات جامعه ما سرپوش گذاشتن روی این مسائل است با توجه به چندین سال سابقه کار در مرکز مشاوره و اینکه در این خصوص کار کرده‌ام یکی از مشکلات جامعه ما همین است که روی این مسائل و موارد سرپوش می‌گذارند، متاسفانه سکوت کردن در ارتباط با آن، باعث تداوم این آزار از طرف خانواده می‌شود حتی در مورد همان کودک یا در یک خانواده یک فرد که درگیر  این مشکل بوده است، متوجه می‌شوید که دو نفر دیگر از اعضاء خانواده و یا در یک فامیل یک فرد چند نفر از اعضاء خانواده را مورد آزار قرار داده است.

حالا اگر این سکوت شکسته شود...

خب اگر یکی از آن‌ها، مثلا کودک اولی که مورد آزار قرار گرفته بود در مواجهه با آن سکوت اتفاق نمی‌افتاد و سرپوش گذاشته نمی‌شد؛ قطعا موارد مشابه در همان خانواده و در همان فامیل صورت نمی‌گرفت. امیدواریم روزی برسد که سکوت خانواده‌ها به دنبال این مسائل نباشد یا این که جامعه حقی قائل شود که اگر خانواده در این موارد رضایت دادند، دادگاه حکم عمومی برای فرد مجرم پرونده باز کند که باعث شود این عمل کمتر پیش بیاید به خاطر این که اگر رشوه‌ای گرفته باشد اگر قانون بتواند مفری برای او باشد باز هم موارد بعدی تکرار خواهد شد؛ چراکه با همان پرداخت کردن رشوه و یا تهدید آن خانواده کنار کشیده می‌شوند، باعث می‌شود که برای کودکان بعدی مشکل ایجاد کند و کودک‌آزاری در میان باشد و همین روش را پی بگیرد و تهدید کند و ای کاش یک حکم عمومی باشد چون خانواده واقعا درمانده است و راهی ندارد جز رضایت دادن؛ وقتی قانون به صورت جدی پیش بیاید و از نظر عمومی حکمی برای این فرد در نظر بگیرد؛ جلو این رفتارها چه از طرف خود فرد و چه از طرف افرادی که این مورد را متوجه می‌شوند، گرفته می شود و دیگر به خودشان اجازه نمی‌دهند که وارد حریم کودکان و کودک آزاری بشوند.

 انتشار چنین رفتارهایی و از سویی واکاوی آن‌ها چه تاثیری بر کاهش کودک‌آزاری دارد؟

پاسخ دادن به سوال سخت است از یک طرف در سطح کلان جامعه هر چه آگاهی و دانایی افراد در مورد مسئله‌ای بیشتر شود باعث می‌شود که سمت و سو به سمت رفتارهای مثبت در آن زمینه خیلی بیشتر شود از طرف دیگر کودکی که مورد خشونت قرار گرفته مثلا تصاویری که گاه بدون توجه به یک سری موارد، پخش شده باعث می‌شوند که به این کودک در فضای دوستانش، یا خانواده‌اش با دید منفی نگریسته شود و ممکن است این کودک منزوی یا مطرود شود یا حتی مورد بی‌توجهی قرار گیرد این مورد هم است اگر منظورتان از واکاوی این است که نشان داده شود و پخش شود.

و با فرض در نظر گرفتن استانداردها...

خب شاید این طور مردم پیگیر می‌شوند مثلا این که سرانجام این کودک چه شد و از این دست؛ یا اینکه در این زمینه مطالعه می‌کنند و همین پیگیری‌ها باعث می‌شود که آگاهی‌ مردم بیشتر شود که امیدوارم که این طور باشد.

اما برای اینکه کمتر شاهد چنین رفتارهایی باشیم، به عنوان یک روانشناس چه توصیه‌ای برای خانواده‌ها دارید؟

مهمترین مسئله که خیلی کمک کننده است، این است که والدین بررسی کنند که آیا مهارت ابراز احساس در فرزند ما شکل گرفته است. کودک ما می‌تواند راحت احساسات خودش را در فضای خانواده بیان کند، این موارد باید بررسی شود و بعد ما او را به فضاهای بیرون بفرستیم این موردی است که می‌تواند در ارتباط با بچه‌های ما کمک کننده باشد. چون این رفتار در فضای کار بوده خوب است که یک گریزی هم برای کار بچه‌ها بزنیم اگر خانواده‌ای قرار است کودک خود را وارد فضای کاری کند چه به خاطر دستمزد چه برای فرا گرفتن یک مهارت است یا حتی برای پر کردن اوقات فراغت فرزند است، لازم است که لااقل و حداقل خانواده‌ها حتما از فضای کار و افرادی که به فضای کار رفت و آمد دارند نسبت به این موارد و مسائل آگاه باشند از شخصیت فردی که کودک را به آن می‌سپارند، آگاه باشند و از وضعیت آن فرد حتما اطلاع داشته باشند که شخصیت این کارفرما و این شخص چگونه فردی است در ارتباط با اینکه آیا مصرف کننده مواد است و یا چه شخصیتی دارد تمام این موارد را حتما بررسی کنند و خود والدین گاها به فضای کار کودکشان سر بزنند و مسئله دیگر این است که از کار کردن به عنوان یک تنبیه برای فرزندشان استفاده نکنند که فرزندشان کار را به عنوان یک تنبیه نبیند.

انتهای پیام

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری تحلیلی پسین هرمزگان محفوظ می باشد.