تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : khalilan
حوزه : آموزش و پرورش
شماره : 14365
تاریخ : ۲۸ اردیبهشت, ۱۳۹۹ :: ۱۰:۱۰
شخصی‌سازی یادگیری، تنها راه تحول نظام آموزشی است

در این روزها که مدارس به سبب شیوع کرونا در حال دورکاری آموزشی هستند، جای خالی فناوری‌های آموزشی در مدارس بسیار به چشم می‌آید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پسین هرمزگان به نقل از عصر ایران؛ در همین ارتباط صفحه «تخته‌سفید» «شرق» میزگردی با حضور علی منصور، کارشناس ارشد جامعه‌شناسی آموزش از دانشگاه آکسفورد و مدیرعامل LiveBook و امیر خلج، مدیر اجرائی مجموعه و مدیریت ارشد کسب‌وکار از دانشگاه تهران در میزگردی با عنوان بررسی فناوری‌های آموزشی نوین برای آموزش دانش‌آموزان به بیان نظرات خود پرداختند که در ادامه می‌خوانید:

علی منصور، مدیرعامل LiveBook و امیر خلج، مدیر اجرائی مجموعه 
علی منصور امیر خلج

‌ فناوری آموزشی و روش‌های نوین از چه طریق قادر به اصلاح یا تقویت نظام آموزشی فعلی هستند؟

منصور: بیایید کمی عمیق‌تر به مسئله نگاه کنیم. در چند سال اخیر به‌کرات شنیده‌ایم که مانع اصلی بر سر راه اصلاح نظام آموزشی «مافیای کنکور» است، ولی بیایید نگاهی به آمار بیندازیم. طبق آمار رسمی سازمان ملی آمار ایران (۹۶-۹۷) به رغم هیاهو و حضور پررنگ برندهای بزرگ آموزشی در صدا و سیما و رسانه‌های تبلیغاتی تنها 18درصد از خانوار‌های ایرانی در سبد مصرفی خود از محصولات آموزشی و کمک‌آموزشی (شامل آزمون‌های استاندارد، کتاب، دی‌وی‌دی، معلم خصوصی و...) استفاده می‌کنند. ۱۸ درصدی که بر اساس خوشه‌بندی اقتصادی متعلق به دو دهک بالای درآمدی جامعه هستند.

این به آن معنی است که۸۰ درصد از جامعه دانش‌آموزی ما (۱۱.۵ میلیون) در طول سال تحصیلی از هیچ یک از منابع کمک‌آموزشی برای جبران، تقویت یا شخصی‌سازی آموزش بهره‌‌ای نمی‌برند. حال اگر نگاهی به قبولی کنکور سهمیه‌های روزانه در دانشگاه‌های ممتاز سراسری بیندازیم، متوجه می‌شویم که طبق آمار رسمی، به غیر از چندین فرد کوشا از مناطق محروم که دستمایه تبلیغات رسانه‌‌ای با شعار «همت و تلاش» می‌شوند، اکثریت پذیرفته‌شدگان رشته‌های پررقابت در دانشگاه‌های سراسری متعلق به همان دو دهک بالای درآمدی جامعه هستند.

در واقع هر چه امکانات برای شخصی‌سازی آموزش و دسترسی به منابع کمک‌آموزشی بیشتر باشد، احتمال موفقیت آموزشی نیز بیشتر است. این مشاهدات آماری را می‌توان از منظر عدالت آموزشی نیز بازبینی کرد. به عنوان مثال می‌دانیم که به شکل کلان دسترسی به آموزش عالی باکیفیت در دانشگاه ممتاز ارتباطی مستقیم با میزان «درآمد در طول عمر» دارد (Lifetime Earnings) پس آموزش عالی فراتر از جنبه آموزشی یکی از مکانیسم‌ها و فرصت‌های اصلی عدالت اجتماعی است.

به این صورت جدا از ارزش ماهیتی آزمون کنکور به عنوان ملاک سنجش عیار آموزشی، اگر پیش‌فرض را رقابت برای کسب این فرصت بدانیم، دسترسی نابرابر و نامتوازن به امکانات، به طور مستقیم منجر به ایجاد شکافی عمیق در زمینه آموزش و در نتیجه شکافی عمیق‌تر در تحقق «عدالت آموزشی» و همچنین تخصیص غیربهینه منابع باارزش ملی می‌شود. دانشگاه‌های ممتاز سراسری که با رسالت دسترسی رایگان به آموزش عالی باکیفیت از سوبسید‌های کلان مالی بهره‌مند می‌شوند در شرایط حاضر نهایتا به دانش‌آموزانی خدمات می‌دهند که از منظر خاستگاه اقتصادی-اجتماعی، نسبت به هم‌سالان کم‌برخوردارتر خود، کمترین نیاز را به یارانه‌های آموزشی دارند.

خلج: از این حیث طریقه تخصیص منابع ملی برای آموزش عالی از منظر بهره‌وری و عدالت تفاوت چندانی با سیاست‌های سوختی و قیمت‌گذاری بنزین ندارند. در این روند به رغم ارزش‌ها و نیت‌های والا در راستای آموزش همگانی و دسترسی سراسری به آموزش عالی باکیفیت، به جای تحقق عدالت آموزشی سیکل معیوب شکاف آموزشی بازتولید می‌شود. پدیده‌‌ای که می‌توان از آن به عنوان «شکاف منابع» یاد کرد.

فناوری آموزشی


‌چگونه می‌توان عدم توازن در دسترسی به منابع و شکاف آموزشی ایجادشده به دنبال آن را تعدیل کرد؟ 

خلج: راه‌حل ممکن برای ازمیان‌برداشتن شکاف منابع کمک‌رساندن به ۸۰ درصد جامعه دانش‌آموزی از طریق فراهم‌کردن امکان دسترسی مجازی به منابع کمک‌آموزشی و (فراهم‌کردن) امکان شخصی‌سازی فرایند یادگیری و از این طریق از‌میان‌بردن محدودیت‌های اجتماعی و جغرافیایی است. ۸۰ درصدی که خارج از آموزش استاندارد هیچ‌گونه فرصتی برای ارتقا و شخصی‌سازی روند یادگیری خود ندارند. شاید تا چند سال اخیر دستیابی به این مهم چندان ممکن نبود اما امروزه با پیشرفت‌های فناوری آموزشی و دسترسی به امکانات جدید برای تولید محتوا و شخصی‌سازی امکان تحقق این امر مهیا شده است.

‌ آیا پیشرفت‌های فناوری و امکانات نوین در زمینه تولید محتوا به تنهایی قادر به اصلاح نظام آموزشی هستند؟

خلج: دستیابی به ابزار تحقق یک امر برابر با تحقق آن نیست. به خصوص در زمینه آموزش و گزینه‌های ارتقای آن سیاست‌گذاران و دست‌اندرکاران آموزشی همواره به دنبال یک شب پیمودن ره صد‌ساله‌اند. چه از مسیر راه‌حل‌های «ابتکاری» و به امید معجزه، چه از طریق تمرکز سطحی بر نمونه‌های موفق سایر کشورها و کپی‌برداری روبنایی از آن بدون درنظرگرفتن سیاست‌های زیربنایی که طی چندین دهه منجر به ساخت آن شده است.

‌این زیرساخت‌های مورد نیاز از نظر شما کدام‌اند؟

منصور: واقعیت این است كه فاکتورهای مؤثر بر «موفقیت آموزشی» (Academic Achievement) مانند ثبت اختراع‌های میلیارد دلاری پیچیده، رازآلود و انحصاری نیستند. اقتصاددانان و جامعه‌شناسان آموزش با رویکرد علمی به داده‌های کلان و با دقت بالایی مشخص کرده‌اند که سرمایه‌گذاری و تمرکز بر کدام مؤلفه‌ها بیشترین بازدهی آموزشی را به ارمغان خواهد آورد.

از مهم‌ترین متخصصان این حوزه می‌توان از راج چِتی (Raj Chetti) و تیم پژوهشگران دانشکده مطالعات اقتصادی دانشگاه هاروارد نام برد که با مقایسه و تحلیل داده‌های کلان تاریخی و ملی نشان داده‌اند مؤلفه‌های آموزشی تأثیرگذار از کره‌جنوبی و سنگاپور گرفته تا آمریکا یکسان هستند و حالا سؤال به‌اصطلاح میلیون‌دلاری این است: این مؤلفه‌ها کدام‌اند؟ این مؤلفه‌ها از دو جنس هستند؛ اقتصادی و آموزشی. فاکتور اقتصادی که هیچ ماهیت آموزشی ندارد، تأثیرگذارترین شاخص بر پیشرفت آموزشی است.

این به آن معناست که از سنگاپور گرفته تا آمریکا و ایران، در هر جغرافیایی دقیق‌ترین مؤلفه پیش‌بینی موفقیت آموزشی دانش‌آموز (Predictor Of Success) با وجود ملیت، مدل آموزشی و سایر تفاوت‌ها، «جایگاه اقتصادی پدر و مادر دانش‌آموز» (Parental Socio-Economic Status) است.

لطفا در نظر داشته باشید که در اینجا از جریان‌های کلان آماری صحبت می‌کنیم و نه از وضعیت فرد به فرد. به‌طور حتم، همه ما نمونه‌هایی از افراد شاخص را به ذهن می‌آوریم که در محدودترین امکانات معیشتی و اقتصادی، دستاوردهای بزرگ و مثال‌زدنی علمی را به ارمغان آورده‌اند؛ ولی از منظر علمی این افراد استثنا محسوب می‌شوند و نه قاعده.

درست یا غلط، عادلانه یا ناعادلانه، جایگاه اقتصادی پدیده‌ای است که به شکل جهان‌شمول بر وضعیت تمام افراد درگیر در آموزش تأثیر می‌گذارد. پس ما باید مکانیسم‌هایی را که به واسطه جایگاه اقتصادی والدین به شخصی‌سازی و پیشرفت آموزشی دانش‌آموز کمک می‌کنند، بیابیم و در جهت گسترش دسترسی همگانی دانش‌آموزان به آن مکانیسم‌ها قدم برداریم. در‌این‌باره بیشتر صحبت می‌کنیم.

اما فاکتورهای «آموزشی» تأثیرگذار بر موفقیت آموزشی. در اینجا نیز نباید دنبال مؤلفه‌های پیچیده و دور از ذهن بود؛ ولی جواب جالب و درخور ‌توجه است. در واقع سه عامل بنیادی، یا به قول جامعه‌شناسان سه «متغیر» بیشترین نقش را در بالابردن بازدهی آموزش ایفا می‌کنند. اولین و مهم‌ترین متغیر تأثیرگذار بر آموزش، مربوط به کیفیت معلم و به‌اصطلاح شاخص «آموزش مفید» (Effective Teaching) است.

در اینجا هر‌چقدر بر اهمیت نقش معلم تأکید شود، باز هم کم است. این شعار نیست، بلکه به شکل علمی قابل رؤیت و بررسی است. شاخص بعدی مربوط به «فیزیک مدرسه» می‌شود. تحقیقات در این زمینه به ما نشان می‌دهد که بهینه‌ترین محیط آموزشی، متشکل از کلاس‌هایی با تعداد کمتر از ۲۰ دانش‌آموز و درعین‌حال در ساختار مدارس مجتمع مانند است؛ یعنی بهترین شرایط برای هم‌افزایی آموزشی، در مدارس بزرگ با کلاس‌های کم تعداد به وجود می‌آید.

فاکتور سوم «نرخ مشارکت اولیا» (Parental Involvement) است. در پژوهش‌های علمی این شاخص به شکل خیلی ساده‌‌ای اندازه‌گیری می‌شود. برای مثال، این تحقیقات به ما نشان می‌دهند که تعداد دفعات حضور اولیای دانش‌آموز در مدرسه در طول سال، ارتباط مستقیمی با موفقیت تحصیلی دانش‌آموز دارد. هرچه این عدد بالاتر باشد، احتمال موفقیت تحصیلی دانش‌آموز نیز بیشتر است.

‌در عمل چگونه می‌توان از این داده‌ها به نفع اصلاح و ارتقای نظام آموزش استفاده کرد؟

منصور: حالا که جواب معما را می‌دانیم، برای ارتقای آموزش چه می‌توان کرد؟ وضعیت اقتصادی پدر و مادر را که نمی‌توانیم تغییر دهیم، هر‌چند از تأثیر مستقیم آن بر آموزش مطلعیم؛ پس اقتصاد را کنار بگذاریم و سراغ فاکتورهای آموزشی برویم.

فرض کنیم که راج چِتی و دوستان با شواهدی انکارناپذیر نشان دادند معلم و کیفیت شاخص «آموزش مفید» ایشان مهم‌ترین کلید این معماست و ما هم پذیرفتیم؛ پس آیا حتما باید «کارخانه»‌ تولید معلم «با‌کیفیت» راه‌اندازی کنیم تا مشکل حل شود؟

یا در زمینه شاخص‌های مرتبط با فیزیک مدرسه، حالا که نسخه و فرمول را می‌دانیم، باید هزاران مدرسه بزرگ با کلاس‌های کوچک بسازیم؟ همه این راه‌حل‌ها درست اما رؤیایی هستند. واقعیت این است که مداخله در هر‌کدام از این شاخص‌ها، با موانع بسیار بزرگی مواجه است؛ عدم یکپارچگی مطلق در حیطه سیاست‌گذاری حاکمیتی، نیاز به منابع عظیم مالی در حد و اندازه درصد درخور توجهی از تولید ناخالص ملی و در نهایت زمان، زمان و زمان؛ زمانی که شاید به بازه تحصیلی فرزند دلبند من و شما قد ندهد.


‌پس وقتی از مداخله‌های مورد نیاز در سطح کلان ناامید می‌شویم چه کار می‌توان کرد؟‌

خلج: اینجا نیز جواب ساده ولی شایان تأمل است؛ مداخله‌های ارزان‌قیمت ولی پربازده، از طریق فناوری آموزشی (Educational Technology) یا همان تحول هوشمند. هدف و مأموریت سازمانی ما، توسعه بستر مورد نیاز برای همین تحول است. کمی دقیق‌تر بگویم ایجاد زیرساخت ملی لازم برای آموزش ترکیبی یا Blended Learning.

بگذارید کمی عمیق‌تر شویم. گفتند که شاخص کیفیت «آموزش مفید» از اهمیت بسزایی برخوردار است. آموزش مفید یعنی آموزش با‌کیفیت و شخصی‌سازی‌شده بر اساس نیاز دانش‌آموز؛ ولی آیا می‌توان از یک معلم دست‌تنها انتظار جبران تمام خلأهای کلان آموزشی را داشت؟‌ آیا یک معلم می‌تواند برای تمام دانش‌آموزان خود، با توانمندی‌ها و سبک‌های یادگیری متفاوت، نسخه‌‌ای واحد ارائه دهد؟‌

منصور: این مسئله درباره ایران پیچیده‌تر نیز می‌شود؛ زیرا مسئله به‌جز جنبه کیفی، جنبه کمی نیز دارد. برای مثال، در شروع سال تحصیلی ۹۸ و ۹۹ آموزش‌وپرورش با کمبود بیش از صد هزار معلم مواجه بود. کاهش ورودی‌های مراکز تربیت معلم و چشم‌انداز نرخ بازنشستگی قریب‌الوقوع مدرسان فعال، سونامی کمبود معلم را تبدیل به تهدیدی جدی در نظام آموزش خواهد کرد. جدا از کمبود عددی معلم، بُعد پنهان این معضل، به‌کارگیری معلمان در رشته‌های غیر‌تخصصی آنها به‌منظور پوشش کمبود نیروهای آموزشی است. این امر، هم کیفیت آموزش را کاهش می‌دهد و هم باعث فشار مضاعف بر جامعه مدرسان می‌شود که هم‌اکنون نیز به اندازه کافی تحت فشار‌های معیشتی و شغلی هستند.

خلج: جالب است بدانید که مشتریان اصلی بعضی از همکاران ما در حوزه فیلم‌های آموزشی تولیدشده برای دانش‌آموزان، خودِ معلمان هستند، زیرا معلمی که سال‌ها درس خاصی را تدریس می‌کرده است، ناگهان مجبور به تدریس مبحث یا پایه غیرتخصصی خویش می‌شود و ایده‌‌ای برای پرکردن زمان خود در کلاس ندارد و از فیلمی که برای آموزش دانش‌آموز تولید شده است، به‌منظور الگوی نحوه تدریس استفاده می‌کند. اینجا نه معلم سزاوار سرزنش است و نه آموزش و پرورش که خود با کمبود جدی منابع و امکانات دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

‌فناوری در این قسمت چه کمکی می‌تواند بکند؟‌

منصور: این مسئله دو بخش دارد؛ از یک طرف معلم و مدرسه و از طرفی دیگر دانش‌آموز. ما برای هر دو بخش راهکاری مجزا ارائه دادیم که به شکل مکمل قادر به پوشش‌دهی چرخه کامل آموزش باشند. برای هر راهکار از یک سؤال کلیدی مشخص شروع کردیم:
۱. چگونه می‌توانیم معلم را در زمینه آموزش‌دهی و مدیریت یادگیری دانش‌آموزان توانمند کنیم؟
و ۲. چگونه می‌توانیم به دانش‌آموز کمک کنیم که مسیر یادگیری خود را براساس نیاز و سبک خود شخصی‌سازی کند؟‌

راه‌حل هماهنگ با این دو مسئله یعنی تحول آموزشی. کار ما از اینجا شروع می‌شود. در وهله اول روی دانش‌آموز تمرکز کردیم. از‌آنجایی‌که می‌دانیم به شکل آماری دسترسی به منابع کمک‌آموزشی و امکان شخصی‌سازی یادگیری ارتباط مستقیمی با موفقیت تحصیلی دارد، سامانه‌‌ای به نام لایوبوک (LiveBook) را توسعه دادیم. در این سامانه با استفاده از هوش مصنوعی و فناوری بینایی ماشین سیستمی را طراحی کردیم که وقتی دانش‌آموز گوشی موبایل خود را روی هر صفحه از کتاب درسی بگیرد سامانه به شکل هوشمند آن صفحه را تشخیص می‌دهد و انبوهی از مطالب مرتبط با آن مبحث را نمایش می‌دهد تا دانش‌آموز بتواند در کوتاه‌ترین زمان ممکن به سبک آموزشی منطبق با نیاز و توانایی خود دسترسی پیدا کند و روند یادگیری خود را به جزئی‌ترین شکل شخصی‌سازی کند.

livebook
تفاوت آن با منابع کمک‌آموزشی سنتی در این است که اگر دانش‌آموزی فقط در موردی خاص و جزئی احتیاج به درک مطلب، رفع اشکال یا صرفا مثال‌های بیشتر داشته باشد، به‌جای هزینه‌کردهای گزاف می‌تواند فقط مطلب مورد نیاز خود را پیدا کند. چالش فناورانه‌‌ای که در این پروژه پشت سر گذاشتیم، استفاده دوطرفه از این تکنولوژی است؛ یعنی هر کاربر با فشاردادن یک دکمه به‌سادگی می‌تواند به هر صفحه از کتاب محتوا اضافه کند و بلافاصله توسط دیگران دیده شود و امتیاز کسب کند.

تصور کنید هر صفحه از کتاب درس مانند ویکی‌پدیایی از مطالب تولیدشده توسط کاربران و متخصصان آموزشی است که برخلاف کتاب کمک‌آموزشی یا دی‌وی‌دی همیشه به‌روز و رایگان هستند؛ این یعنی رفع «شکاف منابع». در این راستا و دقیقا به همین علت در اولین حضور بین‌المللی خود در اجلاس جهانی جامعه اطلاعات سازمان ملل WSIS 2019 در شهر ژنو موفق به کسب جایزه یونسکو به‌عنوان خلاق‌ترین سامانه آموزشی شدیم.

خلج: در وهله دوم برای پوشش مدارس و معلمان دست به توسعه سامانه مدیریت آموزشی (L.M.S) به نام LiveSchool زدیم. با تعطیلی مدارس در اسفند ماه سعی کردیم به‌سرعت نیاز ابتدایی مدارس را که ارتباط تعاملی بین مدرسه، معلمان و دانش‌آموزان است، برآورده کنیم، با چندین مؤسسه و گروهی از مدارس و دبیران برگزیده علامه حلی تهران شروع به تست سیستم کردیم.

اینجا بود که در میدان عمل دیدیم بسیاری از راهکارها، نیازسنجی‌ها و پاسخ‌هایی که ما به آنها ارائه داده بودیم، چگونه کار می‌کنند، مسائل اجرائی، ثبات، توسعه و بهره‌وری سامانه در حین اجرا از یک‌سو در این دوره آزمایش شد و از سوی دیگر با همفکری و ارتباط نزدیک با استفاده‌کنندگان اصلی یعنی دانش‌آموزان، معلمان و اولیای مدرسه، به درکی درونی از نیازها و مسائلی که باید مد نظر قرار گیرند، رسیدیم و هم‌اکنون آنها را در جریان توسعه شریک کردیم.

در حقیقت سامانه مدیریت آموزشی باید ترکیبی از تمام امکانات مورد نیاز از قبیل کلاس آنلاین تعاملی، دوره آفلاین، امکان ارتباط داخلی، افزودن محتوای چندرسانه‌ای، سیستم اعلام و انجام تکالیف، برگزاری آزمون، انواع گزارش‌گیری و... را در بر بگیرد و از سوی دیگر با وجود درس‌نامه‌ها، شیوه‌نامه‌ها، فیلم‌های کمک‌آموزشی، بانک محتوایی و بانک سؤال یاری‌بخش معلم و مدرسه باشد. در این صورت معلمان عزیز دستیاری هوشمند خواهند داشت تا با صرف زمان کمتر به محتوای استاندارد مبحث‌محور دسترسی داشته باشند. این نکته‌ای است که در اکثر سامانه‌های آموزشی مرسوم که غالبا از برنامه «مودل» و مشابه‌های آن استفاده کرده‌اند، مغفول مانده است.

منصور: اینجاست که «آموزش ترکیبی» در بستر راهکارهای ما معنا پیدا می‌کند. معلمی که نیازمند به پشتیبانی محتوایی و الگوهای جدید تدریسی است، می‌تواند با دسترسی به راه‌حل‌های آموزشی سایر متخصصان در هر حوزه، کیفیت آموزش مفید خود را ارتقا دهد و در درگیر‌کردن دانش‌آموزان از طریق روش‌های جدید موفق شود. معلمی که مسئولیت آموزش کلاس پرجمعیتی را بر عهده دارد و با معضلات فیزیک مدرسه روبه‌رو است می‌تواند با ارائه محتوای آموزشی قبل از تشکیل کلاس و ایجاد بستر پیش‌یادگیری دانش‌آموزان خود، وقت خود را در مدرسه به رفع اشکال و تعمیق درس اختصاص دهد.

دانش‌آموزی که به تنوع بیشتری در روش یادگیری نیاز داشته باشد، می‌تواند با کمک سامانه رویکرد آموزشی خود را شخصی‌سازی کند. همه اینها یعنی تغییر نقش معلم به کمک فناوری از آموزش‌دهنده به تسهیلگر آموزشی و ایجاد بستری برای توانمندسازی فعالان آموزشی و نه حذف آنان.

راهکار ما باعث بهره‌برداری از تجارب معلمانی می‌شود که سال‌ها با خلاقيت و فداکاری فعالیت کرده‌‌اند، اما هيچ‌وقت ديده نشده‌اند و همچنین ابزاری است برای مدیرانی که خواستار ارتقای کیفیت آموزشی و مطرح‌شدن مدرسه خود هستند؛ اما گزینه‌‌ای پیش‌روی خود نمی‌دیدند. فقط به این صورت و با به‌کارگیری بستر یکپارچه هوشمند، مدیریت زمان مدرسه، معلم و والدین از یک‌سو و روش یادگیری دانش‌آموز مبتنی بر نیاز شخصی خود از سوی دیگر پربازده و بهینه‌ خواهد بود. در تقابل با شکاف منابع، محدودیت امکانات و کمبود متخصصان، شخصی‌سازی یادگیری تنها راه تحول نظام آموزشی است. این سامانه ها از طریق لینکهای زیر قابل دسترسی هستند. 
livebook-app.com
liveschoool.com

________________________

بیشتر بخوانید

چگونه فناوری در تغییر شکل آموزش تاثیر می‌گذارد؟

تغییر سیمای آموزش و پرورش به واسطه فناوری

وزیر آموزش و پرورش: ۳۰ درصد دانش آموزان به اینترنت دسترسی ندارند

_____________________

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری تحلیلی پسین هرمزگان محفوظ می باشد.