به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پسین هرمزگان به نقل از ایبنا، طاهره مسافری تختی اثر جدیدش را با ۲۹ قطعه شعر کوتاه و نو خلق کرده است.
قلم شاعر در این اثر به پختگی قابل ملاحظهای رسیده است. از اشارههای تاریخی، زبانزدها، ضربالمثلها و نمادهای بومی به نیکی در اشعارش بهره برده است. عشق نیز در اشعار مسافری تختی جایگاه ویژهای دارد. از ترکیبهای تازه، ابیات خوش ترکیب، تشبیهها، تضادها و شعرهایی که شاید تجربه ناخوشایندند پردهبرداری میکند.
او چرخه زندگی از اندوه به اندوه را ترسیم میکند و در این بین از شادی میگذرد. مادر و طبیعت دو واژه مقدس برای شاعر هستند که به اشکال مختلف از آنها با مهر و افسوس یاد میکند.
در طرح جلد هر سه اثر وی به گل و گیاه پناه برده و حتی از نام درختان برای نام کتابها کمک گرفته است. شعر و مادر نیز در هم آمیختهاند. در مجموع، شعر او پر از احساس زنانه و زایش است و این موضوع به تنهایی کفایت میکند که درجه زیبایی اشعارش را افزونتر سازد.
واژگان کلیدی و پرتکرار شامل درخت، مادر، مورچه، مرگ، گورستان، گریه، اندوه، دوستداشتن، پوسیدن، برف و سفید است و نیز تعادل بین سیاهی و سپیدی را در شعرش حفظ کرده است.
وی برای نامگذاری اثر از چهارمین شعر مجموعه »می شد مرا بند زد/ اگر شکسته بودم/ من اما یک روز که از کنار شکوفه های بادام می گذشتم/ فرو پاشیدم/ و مورچه ها/ به لانه هایشان بردند/ تکه های دلم را»، به نیکی بهره گرفته است.
مسافری تختی، سومین اثر مکتوبش را با عشق و احترام به روح بلند پدر بزرگوارشان که اخیرا آسمانی شده اند، پیشکش کرده است.
در بخشی از کتاب می خوانیم: «بیا/ بیا مرا در آغوش بگیر/ ما جز آغوش یکدیگر کنعانی نداریم». «من دیگر نمی توانم صورتم را سرخ نگه دارم/ حتی با سیلی«. »چه می دانستم/ که باید از سلام/ بیشتر از خداحافظی ترسید…»، «تو با خنده های من چه کردی/ تو با گریه های من/ چه خواهی کرد؟»، «دوست داشتنت/ طعم یک ظهر داغ تابستان را می دهد.» «… حتی/ با خودمان هم معاصر نیستیم/ چه اتفاقی افتاد که شلیک یک توپ/ ما را این همه زخمی کرد». این ابیات درخشان، برشهای جذاب از این مجموعه جالب اما کم حجم است. کتابی که میتواند دقایق دوست داشتنی را برای مخاطب ایجاد کند.
یا در شعرهای دیگری از این اثر سروده است: ما هر دو کرم ابریشم بودیم/ و چه میدانستیم/ تو پروانهای میشوی/ که هر روز از دریچه داخل می شود/ و من پرده ابریشمی/ که نسیم/دارد تکانش میدهد/ هنوز.
ما آدمهای نصفه نیمهای بودیم/ شادیهای نصفه نیمه/ لبخندهای نصفه نیمه/ عشقهای نصفه نیمه/ اما تمام و کمال گریستیم/ و خداحافظیهای طولانیمان/ هنوز هم تمام نشده است.
کاش تمام زیباییهای دنیا را کوچک آفریده بودی/ مردم فقط می توانند/ زیبایی های بزرگ را ببینند/ مثل دوست داشتن تو/ که خواسته بودم/ در قلب کوچکم/ پنهانش کنم.
طاهره مسافری تختی ۲۲ آبانماه سال ۱۳۶۰ در هرمزگان پا به عرصه گیتی نهاد. وی کارشناس آفرینشهای ادبی کانون و پرورش فکری کودکان و نوجوانان این استان است.
از این شاعر و نویسنده نیک اندیش تا کنون سه اثر مکتوب به نامهای مجموعه شعر «من توت، تو گنجشک»، مجموعه داستان «فرصت کوچک فراموشی» و مجموعه شعر «یک روز که از کنار شکوفههای بادام میگذشتم» چاپ و منتشر شده است.
مسافری فرزند فرهیخته این دیار است که قلب بزرگش برای فرهنگ و سنتهای این سرزمین مثال گنجشکها پر تپش میتپد.
مجموعه شعر کوتاه «یک روز که از کنار شکوفه های بادام میگذشتم» به همت انتشارات اسین ارومیه، به زبان فارسی متولد شده است. طراح جلد و صفحه آرایی این کار بر عهده مصطفی شکیبا، ویراستاری ادبی آن را رویا شاه حسین زاده انجام داده و ویراستار، نسرین حیایی طهرانی بوده است. این کتاب جالب در ۳۲ صفحه با شمارگان ۳۰۰ نسخه، در قطع رقعی، با کاغذ طرح کاهی- فانتزی، نوع جلد شومیز و قیمت ۶۳ هزار تومان برای نخستین بار در سال ۱۴۰۲ چاپ و منتشر شده است.
https://www.pasinehormozgan.ir/?p=32751