امروزه، دانستن علم بدنسازی تخصصی رشتههای مختلف ورزشی یک الزام است و در دوره های مربیگری، یکی از آیتم های مهم به حساب میآید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پسین هرمزگان به نقل از ایسنا، مهدی خباز – مربی بدنساز تیم ملی والیبال نوجوانان ایران و مدرس nsca، متولد کرمانشاه است که در زمان جنگ با خانواده اش به اصفهان مهاجرت کرد.
گفت وگوی ما را با این مربی بدنساز در ادامه می خوانید:
از خودتان بگویید
مهدی خباز، متولد اسفندماه ۱۳۶۰ در کرمانشاه هستم. وقتی به اصفهان آمدیم در زمینی که در محلهمان بود با بقیه هم محلهای هایم بسکتبال بازی میکردیم.
در سن ۹ سالگی به عنوان دروازهبان فوتبال برای ناحیه ۵ آموزش و پرورش اصفهان انتخاب شدم. در همان زمان آقای صداقت نیا (در حال حاضر در باشگاه ذوبآهن مشغول به فعالیت هستند) بازی مرا در محله دیده بود و در مدرسه به من گفت فوتبال نه، تو باید در تیم بسکتبال باشی. با قول یک پیراهن و شورت ورزشی که آن زمان برای هر کسی خیلی با ارزش و آرزو بود در تیم بسکتبال مدرسه شروع به فعالیت کردم.
بعد بسکتبال حرفه ای آغاز شد و تیم ملی؟
بهار سال ۷۵ به اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت شدم و این مسیر تا حدود سال ۹۰ در تیم ملی و لیگهای کشور ادامه داشت. با خداحافظی از دنیای بازیکنی در تیم آلومینیوم هرمزگان پا در عرصه مربیگری بدنسازی گذاشتم. زمانی که بازی می کردم پنج سال عضو تیم پتروشیمی بندر امام بودم و با این تیم در جام باشگاههای آسیا در جمع چهار تیم برتر قرار گرفتیم. نفت امیدیه، آلومینیوم هرمزگان، برق هرمزگان، ذوبآهن اصفهان، فولاد مبارکه … در مشهد، اهواز و ارومیه توپ زدم. در سالهای آخر بازیام، هم بازیکن بودم و هم مربی بدنساز تیم و تجربه کاری خوبی در آنجا کسب کردم.
شروع کار مربیگری شما چگونه رقم خورد؟
بهزاد افرادی – کاپیتان تیم ملی بسکتبال آن زمان به همراه سیامک ویسی دوست و برادر دیرینهام وقتی در اصفهان مهمانم بودند از من خواست که با توجه به سابقه حضورم در تیم ملی و تحصیلاتم در رشته تربیت بدنی، وارد عرصه بدنسازی تخصصی ورزشهای توپی شوم.
تحصیلتان در خارج از کشور به چه کجا رسید؟
بهزاد افرادی به کانادا سفر کرد و من در کنار عباس صمیمی (قهرمان پرتاب دیسک آسیا و جهان) شروع به کار کردم و متوجه شدم در کشورمان جای این حوزه خالی است؛ تمام بدنسازان ما یا از حوزه پرورش اندام و یا دو و میدانیکاران بودهاند و تمرینهایشان نیز بر اساس همین دو حوزه به ورزشکاران داده میشد. پس از بازگشت صمیمی از آمریکا (برای دریافت مدرک دکتری پرتاب دیسک) مرا از شرایط فعالیت بدنسازی در کشورهای دیگر و نداشتن این پتانسیل در ایران آگاه کرد و این موضوع به من انگیزه بیشتری برای پیشرفت میداد. این شد که در آلمان رشته کاندیشنینگ را خواندم و پس از آن دورهها و کورسهای زیادی در ایران با آکادمی ملی المپیک و یا دانشگاه اسپانیا و یا از طرف NSCA National Strength and Conditioning Association را گذراندم.
به لطف خدا و دوستانم مانند دکتر بهرامی نژاد در کمیته ملی المپیک، مدرس NSCA شدم و شروع به تدریس عملی و کاربردی کردم.
از بسکتبال به والیبال!؟
در آغاز به کارم بهعنوان مربی بدنساز تیم منتخب بسکتبال نوجوانان اصفهان در مسابقات قهرمانی کشور حضور داشتم. در تابستان ۹۰ به پیشنهاد ابوالفضل یاوری و امید دادفرنیا مربی بدنساز تیم لیگ برتر اصفهان شدم؛ آنهم با آن متد جدیدی که وارد ایران کرده بودم. پس از آن تیمهای بسکتبال و والیبال بانوان لیگ برتر ذوبآهن اصفهان به طور همزمان استارت خورد و کم کم وارد دنیای والیبال شدم و پس از درخششهایی که همه آن لطف خداوند بود، پیشنهاد بدنسازی تیم ملی بانوان بزرگسالان ایران به من داده شد که نپذیرفتم و ترجیح دادم تیم ملی دو و میدانی در پرش طول با محمد ارزنده و در پرتاب دیسک با محمد صمیمی به عنوان بدنساز کار کنم و فعالیتم در سطح ملی مطرح شد. رضا مومنی مقدم (مربی تیم ملی) و پس از آن محمد وکیلی و سرمربی تیم ملی نوجوانان ایران به من پیشنهاد همکاری دادند که خیلی هم برایم خوشایند و پر از اتفاقات خوب بود. در تمام این سالها از تیمهای لیگ برتری بسکتبال پیشنهادات خوبی داشتهام؛ اما ترجیح دادم حتی امسال هم در لیگ برتر والیبال کشور در تیم خاتم اردکان و شهرداری ارومیه بهعنوان مربی بدنساز باشم.
با تجربه الان، اگر زمان به عقب برمیگشت چه ورزشی را انتخاب میکردید؟
راستش را بخواهید یک ورزش سلامت محور، آنهم در حد سلامتی بدنم و نه در سطح حرفهای انتخاب میکردم و به رشتههای فنی میپرداختم. چون در ۲۹ سالی که من ورزش حرفهای را به عنوان بازیکن و یا مربی داشتهام اگر اصطلاحا آچار دست میگرفتم، شاید الان یک گاراژ نمایندگی اتومبیل داشتم و آینده بهتری در انتظارم بود. می خواهم بگویم با توجه به شرایط اقتصادی، ورزشکاران آسودگی خاطر مالی و پشتوانه و بیمه ندارند و این خیلی ناراحتکننده است.
سال ۹۸ چگونه گذشت؟
سال ۹۸ فصل الختام تمام سالهای عمرم بود. پر از استرس، نگرانی و اتفاقاتی که گفتن ندارد. در سال ۹۸ آموختم که هرآنچه میدانم را در اختیار دیگران قرار دهم و اگر کمکی می توانم بکنم دریغ نکنم. فقط از خدا ممنونم که سال ۹۸ سالم ماندیم (با خنده بلند)
تبریک عید.
میدانم که عمر دنیا خیلی کوتاه است و آرزویی برای خودم ندارم ولی برای پدرها و مادران آرزو دارم، هیچ پدر و مادری شرمنده فرزندان خود نشود و خدا به همه آنها سلامتی بدهد که این نعمت سلامتی را با آمدن کرونا اندکی درک کردیم و همین طور مردم را خوشحال ببینم.
عید امسال.
طی سالهای گذشته، بیشتر عیدها و لحظه تحویل سال را در اردو یا مسافرتهای ورزشی بودم و فکر میکردم عید امسال در کنار خانواده و به خوشی سپری شود، اما درد و غمی که نه تنها کشورم، بلکه دنیا را درگیر کرده این خوشی را از من گرفته است. مخصوصا برای مربیان که نه منبع درآمدی در این روزها دارند و نه میتوانند آن فعال بودنی را که در شرایط عادی داشتند ادامه دهند، اما چارهای نیست. دعا میکنم این روزها تمام شود.
برخی مردم میگویند تا کی ما در خانه باشیم و عدهای بیرون باشند. اکثریت افراد جامعه قانونمند هستند؛ اما آن عده کمی که ساختار شکنی میکنند در این روزهای سخت باعث میشود ما تاوان انسانهای هنجارشکن را بدهیم و ای کاش تمهیدات دیگری برای این موضوع اندیشیده میشد.
پیشکسوتانی که از آنها یاد میکنید.
آقای صداقتنیا استارت ورزش حرفه ای مرا زد و ابوالفضل یاوری مربی ام درسهایی به من آموخت که در زندگیم تاثیر بسزایی داشت و شیوه زندگیم تغییر کرد. در والیبال نیز آقایان محمد وکیلی، استاد و معلمی بزرگ؛ دوست و برادر خوبم رضا مومنی مقدم؛ آقای مسعود آرمات انسانی خوش قلب و در آخر آقای پیمان اکبری که کاش می شد فقط یک صفحه راجع به ایشان بگویم. البته که در بانوان از خانم فریبا صادقی تشکر ویژه میکنم.
صحبت آخر…
سه مطلب برایم خیلی حائز اهمیت است. در کلاسهایی که مدرس بودهام و یا تریبونی که فرصت سخن گفتن داشتهام همیشه تاکید کرده ام بر این سه اصل!
اول اینکه از خدای خودم صمیمانه ممنونم بابت لطفش که مرا بندهای قرار داد که موفقیتهایم را مدیون رحمانیتش هستم. فقط خداست که از هر قدرتی بالاتر است و اگر بخواهد کسی را به اوج برساند این انجام میشود حتی اگر تمام انسانها با هم متحد شوند تا او رو به زیر بکشانند و بالعکس.
دومین عامل دعای خیر پدر و مادر است که من با تک تک سلولهای بدنم این را تجربه کردهام؛ آنها را خشنود نگهدارید و به آنها خدمت کنید. من حافظ و مفسر قرآن نیستم، اما آیه شریفه … وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً (آیه ۳۶ سوره نسا) با تمام وجود در زندگیم تفسیر و ترجمه شده است.
و در نهایت تلاش، تلاش و تلاش، همان چیزیست که به انسانها برای پیشرفت کمک میکند. خودتان به دنبال یادگیری باشید. به دنبال آموختن، به دنبال دانش. هیچ موفقیتی یک شبه و اتفاقی و بدون تلاش حاصل نمیشود.
انتهای پیام
http://www.pasinehormozgan.ir/?p=11254